محبت ، قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود
محبت
کودکی را به خاطر می اورم که در متروی تهران به دور میله ای در واگن میچرخید و با صدای بلند جیغ میزد ظاهر او این پیام را به میداد که او روزها است که تنش به ابی پاکیزه تازه نشده است و لباس هایش شاید بیش از یک هفته است که شسته نشده پر بود از لک های بزرگ و خاکی و موهایی نا مرتب او خود را به زمین می انداخت و کلمات نا مناسبی را بلند فریاد میزد .به نظر شما منطقی است که من بگویم من اگر جای او بودم این کار را نمیکردم؟
ایا میتوانید یک لحظه شرایط واقعی او را که در ظاهر او پیدا نیست تصور کنید .خانواده شرایط فرهنگی اقتصادی تحصیلی و.. خیر من تقریبا به جز یک تحلیل سطحی و ناقص هیچ چیزی از او نمیدانم نگاه خانم ها و اقایان در واگن به او پیام ترحم یا گاهی تکبر به تو میداد و این نگاه مانند موج مکزیکی کل واگن را داشت فرا میگرفت و همه از بی مسولیتی خود لذت میبردیم من در کیف خود نه خوراکی داشتم و نه وسیله ای که او را سرگرم کند ..در این فکر بودم که چگونه به او کمک کنم که دختری جوان به سمت پسر رفت و در گوش او چیزی گفت سپس ابمیوه ای را پس از چک کردن تاریخ انقضایش که با دقت این کار را انجام میدادبه پسرک داد او ابمیوه را گرفت کمی نوشید و باز هم به در میله میچرخید من نمیخواهم رفتار پسرک یا ان دختر را تحلیل کنم من فقط به چشم خود دیدم که یک فعل مسولانه در قبال موجی از بی مسولیتی تاثییر گذار است
بیشتر بخوتنید: معنای زندگی
خاطره ای از من
ترم اول کارشناسی ارشد بودم استاد امار زنی با سواد و بسیار جدی بود که در یکی از بهترین دانشگاه های امریکا تحصیل کرده بود انقدر جدی بود که جرات نداشتیم سوالی درسی را قبل از انکه تمام تلاشمان را برای پیدا کردن جواب انجام داده باشیم از ایشان بپرسیم.
در انتهای اولین جلسه استاد گفت در هر جلسه به ازای هر شخصی که ماشین حساب به همراه نداشته باشد از کل کلاس یک نمره کم خواهم کرد..چشم هایمان گرد شد ولی از تعاریفی که از او شنیده بودیم کسی جرات نکرد اعتراضی بکند
جلسه ی دوم یک نفر از هم کلاسی ها ماشین حساب خود را فراموش کرده بود و زمانی که استاد متوجه شدند نفری یک نمره از همه ی ما کم کردند همه با چشم هایی که گویا شاهد ظلمی ناعادلانه بوده است به استاد خیره شدیم و چند نفری که زبان سرخ تری داشتند اعتراض خود را علنی کردند و گفتند اشتباه او و سهل انگاری او به ما که تمام وظایفمان را انجام دادیم چه ربطی دارد؟
این رفتار شما غلط است که اشتباه او را به گردن ما می اندازید رفتار غلط او به ما هیچ ربطی ندارد.
جواب استاد کامل و بی نقص بود که هرگز از ذهن من نمیرود
ایشان گفتند اشکال شما همین است که از کودکی به شما گفتن اشتباهات دیگری به شما هیچ ربطی ندارد و شما هیچ گونه مسیولیتی در قبال اشتباهات دیگران ندارید.
جلسه ی بعد باز هم تعدادی بودند که وسایل خود را جا گذاشته بودند اما تعداد افرادی که ماشین حساب اضافی با خو اورده بودند بیشتر بود
پایان ترم در امار نمره ی کامل گرفتم و متوجه شدم استاد از هیچ ک ان یک نمره را کم نکرده است
.
بیشتر بخوتنید:چرا رشد و توسعه فردی باعث پیشرفت انسان می شود؟
اگر میتوانی کمکی بکن اگر نه..قضاوت هم نکن
در هرم مازلو می اموزیم که تا مادامی که نیازهای فیزیولوژیک انسان براورده نشود انسان انگونه که شایسته ات نیازهای مراحل بالاتر خود را در نمیابد.
به طور مثال شخصی که به غذای روزانه خود محتاج است بیشتر به دنبال رفع همین حاجت است تا نیازهای بالاتر موجود در هرم مانند احساس تعلق و دوست داشتن.
باید این وجه را در خود تقویت کنیم که هر موضوعی را از چند بعد ارزیابی کنیم هرچقدر که نگاه ما تک بعدی نباشد ذهنی بازتر و وجودی دلنشین تر خواهیم داشت پس قضاوت درستی نیست که فردی را که نگران مایحتاج روزانه ی خود است را قضاوت کنیم به اینکه چرا به فکر حقوق بشر نیست.
اگر در چنین شرایطی فردی ارمان های بزرگتری دارد قابل تحسین است ولی اگر هم نداشت قابل سرزنش نخواهد بود.
میتوانیم تمرین کنیم..هنگامی که شاهد مواردی بودیم که در ان لحظه به مزاج ما خوش نمی امد در ابتدا با خود بگوییم از کجا معلوم است که اگر من جای او بودم کار دیگری میکردم؟
و یادمان باشد که هر شخص تا جایی که به حقوق دیگران اسیبی نمیزند اجازه دارد هرانگونه که خود صلاح میداند زندگی کند احساس کند و تصمیم بگیرد
و در پله ی دوم از خود بپرسیم چه کاری برای او میتوانم انجام دهم؟او چه حقی بر گردن من دارد
اگر هیچ کاری نمیتوانم انجام دهم بهتر است هیچ کاری انجام ندهم زیرا قضاوت کردن خود کاری بزرگ و سنگینی است